بیوگرافی ساره بیات
ساره بیات متولد چهاردهم مهرماه 1358 در مشهد است و تا به امروز ازدواج نکرده و مجرد می باشد. خانواده ساره بیات در آمریکا زندگی می کنند و او به تنهایی در ایران زندگی می کند. تنها خواهرش سروین بیات همسر فوتبالیست تیم ملی رضا قوچان نژاد است.
خانواده ساره بیات از کودکی مخالف بازیگر شدن دخترشون بودند و برای همین وی به صورت پنهانی رشته دانشگاهی هنر را برای خود انتخاب می کند تا از این طریق وارد حرفه بازیگری شود ولی موفق نمی شود و بعد از اتمام تحصیلاتش و مدتی کار کردن در تئاتر تصمیم می گیرد در کلاس های بازیگری پرویز پرستویی در موسسه کارنامه شرکت کند و در این مدت یکی از بهترین شاگردان پرویز پرستویی بوده است.
ساره بیات بعد از گذراندن کلاس های بازگیری برای سریال تاریخی یک مشت پر عقاب در کنار بازیگرانی همچون حامد بهداد ، رضا کیانیان و ... انتخاب می شود و به خوبی ایفای نقش می کند و بعد از آن در سال 89 با بازی در فیلم جدایی نادر از سیمین به کارگردانی اصغر فرهادی انتخاب می شود و با بازی خوبش در این فیلم به شهرت می رسد و برنده جوایز بسیاری از جمله اسکار بهترین فیلم خارجی می شود.
نهایتاً در سال 1396 با بازی فوق العاده اش در سریال پرطرفدار عاشقانه در کنار بازیگرانی همچون محمدرضا گلزار ، هومن سیدی ، مهناز افشار و ... توانست جایزه بهترین بازیگر زن جشنواره حافظ را از آن خود کند.
ماجرای محرمیت ساره بیات با رضا قوچان نژاد
در مراسم اکران فیلم زرد ، پدر ساره بیات به همراه رضا قوچان نژاد و سعید عزت الهی جشن تولد غیر منتظره ای را برای ساره بیات ترتیب داده بودند که این بازیگر را غافلگیر کنند و ساره بیات در این اکران و در شب جشن تولد 38 سالگی اش اظهاراتی راجب محرمیت خود با شوهر خواهرش یعنی رضا قوچان نژاد مطرح می کند که باعث حاشیه دار شدن این مراسم می شود.
ساره بیات در این مراسم توضیحاتی درباره عکسی که با عنوان بغل کردن رضا قوچان نژاد در فضای مجازی پخش شده بیان می کند : همه می گویند که شوهر خواهر شبیه برادر آدم است اما به نظر من وقتی خواهرت که پاره تنت هست را به مردی می سپاری حسی که نسبت به او داری شبیه حس پدرانه است و رضا مثل یک پدر بالای سر خواهر من هست.
عکسی که من با رضا قوچان نژاد داشتم و در آن عکس دست دور گردن هم انداخته بودیم با واکنش های مردم روبرو شد و من همین جا باید بگم که من با دست های رضا که شبیه دست های پدرم هست احساس محرمیت می کنم و امشب به احترام شما او را بغل نکردم و همه شوق و دوقم را درون خودم فرو ریختم و فقط می گویم رضای عزیزم خیلی خوش اومدی ...